_واقعیت امر اینه که جدی جدی معلم شدم .

_محل خدمتم مشخص شده و من منتظرم پایه ای که باید درس بدم و مدرسه مشخص بشه .

_منطقه یک تهران ، شمیرانات ،بخش لواسانات نقطه ها هم به معنیه اینه که بقیه اشو نمیدونم اینکه روستاست شهره کلاس چندمه و پسرونه است یا دخترونه (فقط اینو میدونم سال اول تدریس کلاس اول وششم نیست چون تخصصیه!!؟)

_مسئول منطقه از دستم خسته شده ،چرا؟ بخاطر اینکه هر روزبهش زنگ میزنم میگم چرا پایه امونو مشخص نمیکنین؟ما باید برای سرکلاس رفتن آمادگی داشته باشیم قراره به بچه های مردم درس بدیم خلاصه الان دو هفته است منو سرکار گذاشته همش امروز و فردا میکنه آخرین باری که بهش زنگ زدم گفت یکشنبه که امروز باشه ، و همچنان

جالب اینجاست میپرسه میخوای الان بدونی چیکار کنی؟! واقعا برام جای تعجبه از اینکه میخوام آماده باشم تا گند نزنم و کارمو درست انجام بدم براش سواله:(

_واقعا چرا؟! نه واقعا چرا ؟!چرا باید تعطیلی پنجشنبه ها لغو بشه ؟؟!! مدرسه میرفتم سال بعدی که فارغ التحصیل شدم تعطیلی پنجشنبه ها شروع شد الان که معلم شدم همون سال اول تعطیلی لغو شده . و اینجا شانس میاد وسط تو چشام زل میزنه

_هم خونه پیدا کردم ،البته اون بیشتر در جستجوی من بود ،از آذربایجان غربی میاد.

_آزمون ارشد شرکت نکردم .چون درس نخوندم  

_با استادم صحبت کردم قراره پژوهشم به مقاله ای پر بار تبدیل بشه ،قراره فعلا به صورت فارسی دربیاد بعد به صورت انگلیسی ترجمه اش کنیم .

_هنوز درحال رفت و آمد بین گرگان -ساوه ایم ،ماموریت بابام تموم نشده ، تحمل دو آب و هوای متفاوت خیلی سخته گرگان معتدل و بارون قشنگش ، ساوه گرم و خشک و آفتابی که بی رحمانه میتابه (از دیوارای خونه گرما بیرون میزنه) خلاصه سخته.


از دانشگاه آزاد گرگان تا دانشگاه خوارزمی تهران

مریم هستم،معلم ....

تعطیلی ,واقعا ,الان ,اینکه ,مشخص ,تعطیلی پنجشنبه
مشخصات
آخرین جستجو ها